باران منباران من، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

باران عشق زندگی

من مامان باران اینجا خاطرات شیرین کودکشو ثبت می‌کنم به امید روزی که از دیدنشون لذت ببره

حرکت درد سر ساز

سلام به دختر عزیز دلم  راستش اتفاق ها زیاد  هست منم تنبلی کردم و برات ننوشتم  این چند وقته با مدرسه رفتنت مشغولیم ،صبح ها به زور از خواب ناز بیدارت میکنم و با هزار ترفند صبحونه بهت میدم و راهی مدرسه میشی ، نمیدونی چقدر خوردنی وقتی که با کیفت، کفش ها ت رومی پوشی و میری. خدا رو شکر مدرسه رو دوست داری و با کمال میل میری،چند روز پیش روز کودک بود و بردنتون پارک خیلی خوشت اومده بود شب قبل از اینکه میخواستی بری به من میگفتی که مامان خانومون گفته که هیچکی قایق (غایب)نکنه و بریم سر اصل مطلب اون حرکت مورد علاقه ژیمناستیکتت که کم کم داره به یک معضل بزرگ تبدیل میشه ،اول که بهت بگم از مدرسه که میایی اولین کاری میکنی  روی مب...
24 مهر 1393

روز اول پیش دبستانی

عزیزدلم بالاخره  روز اول مدرسه ها رسید و با شوق زیاد آماده رفتن شدی . امیدوارم که همیشه با همین ذوق و شوق به درجات بالاتر بری و من وبابا شاهد موفقیت هات باشیم. (الهی آمین) اول مهر یکم سرما خوردگی داشتی به خاطر همین دیر تر بیدارت کردم تا سر حال تر بری ،مرتب هم میگفتی مامان دیرم نشه ،واما نکات قابل توجه یکی اینکه وقتی رفتیم اصلا نذاشتی من بمونم حتی چند تا عکس ازت بگیرم فقط میگفتی برو ،سریع هم رفتی پیش بچه ها ،و دیگه اینکه وقتی آمدم سراغت گریه کردی گفتی چرا اومدی ببریم و جالب اینکه بچه های دیگه گریه میکردن ومامانشون رو میخواستن البته جای شکرش باقی هست. و اسم اولین دوستت مدرسه ایت هم دریا هست وقتی که اومدی کلی از بازی​ هایی که کرد...
3 مهر 1393
21711 17 36 ادامه مطلب
1